سُبُل

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید

سُبُل

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید

رهروانی نه در پی راهبر...

سلام

بعد از 3 سال و اندی و این بار به عنوان اولین سفر متاهلیم قدم به حریم منور رضوی نهادیم.... باب الرضا.... در ابتدای ورود بالاتر از متن اذن دخول (بدون معنی فارسی) تابلویی نصب شده است با این مضمون که "فضای حرم محل پرواز ملائک است، آن را با کشیدن سیگار آلوده نکنید"... مسلما" کسی که در پی تکامل است باید با گذشته اش تفاوت داشته باشد و این بار زیارتم متفاوت از قبل است که عشقم به رضا (ع) این بار از شناخت بهتر است از... امام... پیشوا... الگو... که او یکی از آنهاست. جمعیت فراوان است... چشمی به گنبد طلایش دارم و چشمی به مردم بسیار و رفتار آنها. برق گنبدش در توجه به عمق معنویت فضا چشم را نمی زند ولی دل را چرا... که مرا یاد آنها می اندازد که رضا (ع) را به گنبد طلایش می شناسند.... از چشم دیگرم مپرس که چه می بیند که جز تجمع قطرات اشکی که تاب بیرون آمدن ندارند وصفی برایش ندارم... السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی... به گوشه ای می خزیم و زیارتی می خوانیم... انگار هنوز تحت تاثیر قرار نگرفته ام.... روز بعد... تابلوی منع سیگار کشیدن... روز بعد همینجور و روز آخر... نه انگار امروز که می دانم روز آخر است بیشتر قدر این لحظات را می دانم... بعد از چند روز و دیدن چیزهای زیادی در این مدت حال و هوایم فرق کرده است... فکرم به هر سمتی چرخی می زند و بر هر نکته ای تاملی می کند اما حرف هایش بر سینه ام سنگینی می کند و باز حرف های خود را در چشمانم به اشکی زلال بدل می نماید اما نمی گذارد که از کاسه برون آید... گاهی هم بر زبانم آهی را جاری می کند... سری به موزه آستان می زنم... فضای سنگین و دلگیر ابتدای آن چنانم می کند که از بازدید سایر قسمت ها بازم می دارد... رضا جان آنها که خود را سگ درگاهت نامیدند و پای پیاده به زیارتت آمدند و خواستند نور بلندی روحت را با طلا و سپیدی معرفتت را با نقره جایگزین نمایند هنوز هم هستند و شکل و شمایلشان و عنوانشان تغییر کرده است که مامون صفتان هر دوره ای از وجود تو و امثال تو گریزانند و زهر را در هر جامی و به هر شکلی باید به گونه ای بنوشانند تا عمرشان به بلندی پیچکی بر گرد درختی باشد... می روم برای آخریت زیارت... آخرین لحظات... دعای بعد از زیارت را تازه امشب می خوانم... چه دعای با شور و حالی است... لحظه ای به یاد تو و جدت زین العابدین و سید العارفین افتادیم... بعد از مدتها حالی پیدا کردم و با خدای خود دل زاری... و همین چند لحظه کوتاه از این سفر برایم کافیست و این است تاثیر محیطی معنوی بر روحی سرگردان... حالا افکارم آرام تر شده و راحت تر می توانم با خودم بر سر موضوعات فکریم بحث کنم... چرا بیشتر آدم ها حریم حرم یک امام، بیش از حریم خداوند که همه جهان است برایشان محترم است؟ .................

نوشتن جزئیات را همچون همیشه نمی دانم.............. ای کاش بیشتر تحت تاثیر یگانه پروردگار هستی بودیم... اما این ویژگی بشر است که به دیده هایش بیشتر اعتماد دارد و خدای نادیده از رگ گردن هم که نزدیکتر باشد برای او فراموش شدنی تر است.... در هنگام خروج باز نگاهی به تابلو نکشیدن سیگار می اندازم و با خود می اندیشم که ملائک را دود سیگار می آزارد یا رفتارهای عادت گونه ای که یگانه پرستی بشر را زیر سوال می برد؟.... سفر پایان یافته و جدایی از یک محیط معنوی چه دشوار است... خدایا ما را بنده خالص خود قرار ده و با پیامبران و ائمه و شهدا و صدیقین در آخرت همنشین.

... السلام علیکم و الرحمة الله و برکاته

نظرات 5 + ارسال نظر
سما سه‌شنبه 2 اسفند 1384 ساعت 10:16 http://kabeyejana.mihanblog.com

زیارت قبول. با آرزوی اینکه حال اون لحظات شما و حال گاه گاهی همه ما صرفا در زمان حال نباشه و اثری دائمی داشته باشه.

بیندیش چهارشنبه 3 اسفند 1384 ساعت 21:36 http://biandish.persianblog.com

خیلی قشنگ بود. سبل جان متاسفانه در بعضی کارهامون واقعا داریم مرز یکتا پرستی را زیر پا میذاریم و زشت تر اینکه اینا به اسم امامانی میکنیم که جانشون را در راه گسترش یکتاپرستی دادن.

آرام شنبه 6 اسفند 1384 ساعت 10:59 http://ketabe-man.blogfa.com

با عرض سلام . چنانچه میدانیم خداوند در قرآن کریم صراحتا این نوع ویژگی بعضی افراد که به دیده هایشان بیشتر اعتماد دارند و با کمال تاسف گاهی خدا را فراموش میکنند و شفای بیماران و دوای درد هایشان را از (دون خدا ) طلب میکنند را نفی میکند .... بنظرم در کلامتان از نوعی ادبیات آگاهی بخش استفاده میکنید . با امید انس بیشتر و بکارگیری تعالیم نورانی قرآن کریم ... موفق باشید... یا الله

آرام شنبه 6 اسفند 1384 ساعت 11:00 http://ketabe-man.blogfa.com

با سلام . لطفا از مطلب سخنی کوتاه در باره کتاب ( بسط تجربه نبوی ) دیدار فرمایید . متشکرم

امید چهارشنبه 24 اسفند 1384 ساعت 11:36

سلام بر شما
شما با توجه به آیات قرآن در مورد شرک و توجه به من دون الله چطور زیارت قبور مرده ها و راز و نیاز با اونا رو بر خودتون لازم می دونین و در این صورت فرق اساسی اعتقادات مشرکین مثلا زمان یپغمبر رو با چنین اعتقادی در چی می دونین که خداوند تا این حد ازشون انتقاد کرده
واقعا برام جالبه دوست دارم بیشتر در این زمینه صحبت کنین شاید ما هم مجاب شدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد