سُبُل

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید

سُبُل

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید

جواب چند سوال پیرامون هزار سال فریب ۱

سلام

در ادامه مطالب گذشته باید بگم که پس از نقد خلاصه اول سوالاتی برای دوست عزیز آقا آرش پیش آمده بود که فکر می کنم به نوعی برای بقیه دوستان هم وجود داشته باشد. در اینجا آن سوالات را (به رنگ بنفش) آورده و چون بحث در وبلاگ است به صورت خیلی خلاصه جواب می دهم تا اگر دوستان باز هم سوالاتی داشتند مفصل تر پاسخ دهم:

 

محکم و متشابه...  من با این مبحث کاملا آشنا هستم. ممکن است بفرمایید کدام آیات محکم هستند کدام متشابه؟ آیا لیستی از آیات محکم و متشابه موجود است؟ آیا بعد ازاین همه سال و این همه عالم دینی نباید تا حالا این لیست کامل شده بود؟

 

در مورد محکم و متشابه بحث فراوانی وجود دارد و انواع آن مختلف است. در یک دسته بندی به طور کلی آیاتی که مفهوم آنها از متن فهمیده می شود محکم هستند و آنهایی که نیاز به قرینه و درک معنی به کمک سایر آیات است متشابه اند (این یک دسته بندی خیلی ساده و خلاصه است و وارد جزئیاتش نمی شوم). مثلا" تمامی سوره اخلاص آیاتی است که صفات خدا را نام می برد و اینها از محکمات است. اما مثلا" در آیه 23 سوره جاثیه می خوانیم «... خدا او را دانسته گمراه ساخته و مهر بر گوش و دل او نهاده و بر چشم وی پرده کشیده، پس ...» و این از متشابهات است که خواندن ظاهری آن نشان می دهد خدا انسان ها را مجبور می کند و کسی برای هدایت اختیار ندارد که خوب این مساله درست نمی باشد و برای درک معنی آن باید به سایر آیات هم رجوع کنیم. ممکن است آیه ای برای من متشابه باشد و برای شما به دلیل دانش بیشتر و احاطه علمی کاملتر، همان آیه محکم باشد. برخی آیات هم وجود دارند که معانی عمقی تری هم دارند و خدا هم در ادامه همان آیه 7 سوره آل عمران می فرماید «... در صورتی که تاویل آن را کسی جز خداوند و راسخان در علم نداند، گویند...». با یک مثال ساده بحث را تمام کرده و به سراغ مطلب بعد می روم. در هر زبانی اصطلاحات و ایجاز و ... وجود دارد و مثلا" در فارسی حتی جناس تام داریم که کلمات کاملا" شبیه به هم با معانی متفاوت به کار می رود. مثل:

آن یکی شیر است کادم می خورد               وان یکی شیر است کادم می خورد

آن یکــی شیــر است انـــدر بادیــه                وان یکــی شیــر است انـــدر بادیــه

پس به صرف ظاهر نباید قضاوت کرد و افراد بر حسب دانش و علم خود و آشنایی با سایر آیات از متشابهات برداشت های متفاوت ممکن است داشته باشند. در مقابل برخی آیات متشابه هم محکمات قوی وجود دارد که برداشت ها را راحت تر می کند.

 

گزینشی عمل کردن...  من بحث خود را در چندین محور و برای هر محور چندین آیه آورده ام. یعنی برای هر سطر که خودم نوشته ام بطور متوسط بیش ده آیه آورده ام که به علت طولانی شدن مطلب بعضی آیه ها را هم حذف کرده ام.شما برای 34 سطر نوشته 7 آیه آورده اید. لذا شما بیشتر انتخابی عمل کرده اید و متاسفانه بحث تان علمی نیست!

 فراموش نکنید بین محورهای بحث من ارتباط منطقی وجود دارد!

 آیه 19 آل عمران ترچمه شما غلط است. صحبت از دین پسندیده نیست!

دین نزد خدا تسلیم شدن است من در مورد این که منظوراز مسلم اسلام.. تسیلم است آیاتی زیادی لیست کرده ام همه ی پیامبران مسلم بوده اند دوباره آیات را مرور کنید.

آیه 85 و 102 همین دلیل

در مورد قومی بودن مخاطب پیامبران بحث کاملا مستند است متاسفانه شما آیه و یا دلیلی برای جهانی بودن نیاورده اید

 

بحث اول به صورت خلاصه ارائه شده بود و من آن را به عنوان کامنت نوشته بودم!!! ولی خوب طولانی تر از 2-3 کامت شد و برای همین به صورت میل و در وبلاگ ارسال کردم و چون در ادیتور نظرات نوشته بودم و در تایپ عجله کرده بودم هم پرانتز کلمه پسندیده را جا انداخته بودم و هم آیه 19 را 17 ذکر کرده بودم که معذرت می خواهم. اما در مورد سایر موارد فکر می کنم در دومین نوشته جواب سوالات در مورد اسلام مورد نظر و جهانی بودن مشخص است. در ضمن تعداد آیات فقط بیانگر علمی بودن و منطقی بودن یک مطلب نیست چون همه آیات قرآن حجتی روشن است. مثلا" خمس فقط در یک آیه مورد اشاره قرار گرفته ولی زکات در بسیاری آیات. آیا باید زکات داد ولی خمس را چون در موردش یک آیه آمده است رها کرد؟!

 

عالمین طبق قرآن ما دوعالم داریم. برای مثال اکسیژن هم در آب است هم در هوا.. ولی این دلیل نمی شود که همه هوا یا همه آب اکسیژن است. خب موجودات دیگری درعالم دیگر وجود دارند حال حضرت مریم بر موجودات آن عالم برتری هایی دارد. اگر به قران مراچعه کنید در مورد برتر بودن مثلا در جایی به بنی اسراییل نسبت به اقوام دیگر برتری داده شده است ایا باید نتیجه گیری کنیم که برای ابد آن ها برترند؟؟  

 

در مورد عالمین هم بله، هم عالم نوع وجود دارد و هم صنف. اما به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که مثلا" وقتی صحبت از فضیلت و برتری انسانی می شود در حیطه انسانی صحبت می شود و وقتی از خدا صحبت می شود خوب همه عوالم را شامل می شود. به این مثال قرآنی توجه کنید: دعوت فرعون به ایمان توسط حضرت موسی (ع)، در سوره شعرا:

«پس نزد فرعون روید و بگویید ما رسول پروردگار جهانیان هستیم (16) * فرعون گفت پروردگار جهانیان کیست؟ (23) * (موسی) گفت خدای آسمان ها و زمین و آنچه بین آنهاست، اگر اهل یقین باشید (24) * (فرعون) رو به اطرافیانش گفت آیا نمی شنوید (25) * (موسی) گفت پروردگار شما و پروردگار پدران شما (26)» در اینجا موسی (ع) در تعریف عالمین از آسمان و زمین و بین آنها (کنایه از همه جهان) سخن می گوید و بعد از تمسخر فرعون برای بیشتر جا افتادن مطلب به افراد آنجا و پدران آنها (کنایه از نوع بشر) سخن می گوید و این نشان می دهد که عالمین، عوالم مختلف را می تواند شامل شود و محدود به قسمی نیست. امروزه هم مثلا" ما می گوییم عالم فرهنگ، عالم عشق، عالم دین و ... و عالم هستی هم جای خود را دارد و از آن هم استفاده می کنیم. پس وقتی صحبت از برتری و فضیلت یک انسان است در عالم خودش (که عوالم انسان هاست مثل عالم عرب و عجم و ...) صحبت می کنیم و وقتی از خدا می گوییم همه عوالم (جماد و نبات، جن و انس و ...) را در نظر داریم و البته خدا به آنچه گفته آگاه تر است. این یک نمونه از آنهاست که در بالا اشاره کردم که فقط صرف ظاهر درک مفهوم را عامل نیست.

مطلب بعد اینکه نوع برتری هم مهم است و وقتی صحبت از برتری و فضیلت می شود جنبه های مختلفی را می توان در نظر گرفت. مثلا" مسلم است که حضرت مریم (س) از میان زنان همه دوران ها برای زایش یک پیامبر با آن شرایط و آن مرتبه تطهیر انتخاب شده و شک نیست که حداقل در این مورد برترین است (یکی از مسلمات را گفتم و می تواند بسیاری جنبه های دیگر هم باشد). در مورد پیامبران زیادی هم برتری ذکر شده که انواع مختلف می تواند داشته باشد.

اما در مورد برتری بنی اسرائیل: بله مثلا" در آیات 47 و 122 سوره بقره، 16 جاثیه و 140 اعراف از برتری بنی اسرائیل سخن گفته شده که شکی در آن نیست. اما یکی علل برتری مهم است (مثلا" اینکه بیشترین پیامبران را داشته اند و یا معجزات خاص برای آنها توسط موسی (ع) آمده مثل سایه طور و خوراک من و سلوی) و دیگری اینکه اگر در همه جهات هم برتر قرار داده شده باشند به عنوان نمونه در آیات 148، 152، 142، 165 سوره اعراف از قدرنشناسی این گروه و ظلم و نافرمانی و محکوم شدن به عذاب سخن رفته که نشان از پایان این برتری حتی در زمان خود دارد. اما در جاهایی که صحبت از برتری پیامبران و پاکان شده صحبتی از اینکه به دلیلی این برتری پایان یابد نیست پس دوران و انسان های کنونی را هم شامل می شود. این خیلی طبیعی است و حتی در تاریخ و گذشته هم خیلی افراد هستند که نامشان باقی می ماند. مثلا ابوعلی سینا در علم برتری هایی دارد که تا امروز هم باقی است و کسی منکر آن نمی شود. برتری های معنوی پیامبران و ... از لحاظ درجه با سایر مردم متفاوت است.

 

 

در پایان هیچ پیامبری نیامده که یک شریعت بیاورد. اگر این جور بود این همه آیه و مضامین تکراری در قران نبود.. با این که اسم سوره ها مختلف هستند در هر سوره از هر مطلبی سخن رقته است..و ایات به مناسبت های مختلف آمده است. محدود کردن تمام کلام خدا به کتاب های آسمانی کوچک کردن خداست. کلمات خدا نا محدودند.

لطفا نوشته خود را با ساختار و انسجام بیشتر ولست وار و خلاصه تربازنویسی کنید و دوباره ارسال فرمایید

 

این قسمت هم فکر می کنم در نقد دوم واضح شده است.

 

انگار بازم طولانی شد! ببخشید.

ممنون از همگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد